پاسخ اين مسأله ساده اما در عين حال بدون جزئينگري است: فيسبوک به يک برند مجتمع بدل گشته که زمينهها و تجارتهاي رو به رشد اما به ظاهر بيربط به يکديگر را بصورت جداگانه به پيش ميبرد. اگر فيسبوک را بعنوان بزرگترين شبکهي اجتماعي دنيا در نظر بگيريم، در اين حالت اين شبکه هيچگونه نيازي به کمپانيهاي مذکور نخواهد داشت. اما در صورتي که به شيوه ي ديگري به فيسبوک نگريسته و بعنوان کمپاني Facebook Inc آن را در نظر بگيريم، متوجه ارزش فوقالعادهي هر يک از خريدهاي بزرگ آن خواهيم شد.
در صورتي که توضيحات ارائه شده کمي گيجکننده به نظر ميرسند، کاملاً قابل درک است. چنين کمپانيهايي که به Conglomerate يا شرکت مجتمع (در مفهومي نزديک عبارت هلدينگ نيز مطرح است) معروف هستند، در دنياي تکنولوژي بسيار نادر بوده و معمولاً فعاليت خود را بصورت نهچندان سازمانيافته ادامه ميدهند که شناسايي آنها را دشوار ميسازد. پس اگر بصورت خلاصه بخواهيم به توضيح مفهوم مذکور بپردازيم: Conglomerate به کمپاني اطلاق مي شود که ترکيبي از چند شرکت سهامي بوده که معمولاً در زمينههاي بسيار متفاوتي به فعاليت ميپردازند و در نهايت تحت نظر يک گروه شرکتي هدايت ميشوند.
اين شيوهي فعاليت چيزي نيست که ستارههاي دنياي تکنولوژي نظير اپل، گوگل يا مايکروسافت پيرو آن باشند. شرکتهايي نظير Pfizer ،Transamerica و Gulf+ Western فعاليتي اينچنيني دارند که احتمالاً بايد فيسبوک را نيز در زمرهي آنها دستهبندي کنيم. غولهاي تکنولوژي اغلب در صدد خميرکردن خريدهاي خود و ترکيب آن با شرکت مادر هستند (نظير آنچه از خريدها و سپس تعطيلي سرويسها توسط ياهو شاهد آن هستيم) و در اين راه گاهي فعاليت اصلي خود را براي تقويت بخش کوچکي از امپراطوري خود فدا ميکنند. در تضاد کامل با اينگونه نگرش، برخي غولها نظير فيسبوک به خوبي متوجه خطرات گسترشدادن نام خود در سطح هر چيزي شدهاند. آنها به سادگي کمپانيهاي موفق را خريداري کرده، با سرمايهي عظيم خود سوخت بر آتش آنها ريخته و از آنها ميخواهند همچون سابق اما با قدرت بيشتر به فعاليت خود ادامه دهند. اين رخداد دقيقاً همان چيزي است که فيسبوک در خصوص اينستگرام به اجرا گذاشت و وعده داده که در مورد واتساپ و اوکولوس ريفت نيز رويکرد مشابهي را اتخاذ نمايد.
مسلما اغلب افراد از اين بابت نگراني دارند که واتساپ دير يا زود مملو از تبليغات و قرارهاي آشنايي ناشي از فيسبوک خواهد شد و اوکولوس ريفت نيز کليدهاي سهبعدي مرتبط با فيسبوک را به تکنولوژي خود اضافه خواهد کرد؛ اما در حقيقت هر يک از اين اقدامات باعث ميشود سرويسهاي موجود در جهت پسرفت نسبت به وضعيت فعلي خود قرار گيرند. در دوراني که پيغامرسان واتساپ ميتواند در عرض مدت کوتاه سه سال به 400 ميليون کاربر نائل شود، اين ايده همچنين در را براي تکرار چنين موفقيتي از سوي رقباي تازهنفس نيمهباز خواهد گذاشت.
حرکت به سوي کمپاني مجتمع همچنين از يک بينش عاقلانه و در عين حال دير بازده از سوي مارک زاکربرگ نشات ميگيرد؛ چکيدهي اين بينش در اين عبارت خلاصه ميگردد که «همگان فيسبوک را دوست ندارند». فراتر از اين، بخش بسيار بزرگتري از افراد هم هستند که با هرآنچه فيسبوک بر روي آن دست ميگذارد کاملا بيگانه بودهاند. با در نظر گرفتن اين حالات، ثابت ماندن و عدم تصاحب هيچچيز يکي از گزينههاي ممکن است اما خريدن و پشتيباني کردن از بخشهاي جديد نه تنها در دراز مدت بسيار ارزشمندتر خواهد بود، بلکه باعث بازگشت اعتماد و اعتبار به فيسبوک بعنوان يک کسب و کار بزرگ خواهد شد.
تمام آنچه گفته شد به شکل قابل توجهي خريدهاي اخير فيسبوک را به شيوهاي نو جلوه ميدهد: تصاحب اينستاگرام با انگيزهي خريد يک رقيب و تبديل آن به يک همراه با ثبات بود؛ جريان واتساپ در مورد مالکيت بر سرويسي بود که به بازارهايي دست يافته که پيغامرسان فيسبوک تا کنون قادر به دستيابي به آنها نبوده و در نهايت تصاحب اوکولوس ريفت در جهت مالکيت بر شرکتي بوده که به بهترين نحو در راستاي تغيير اساسي دنياي بازي مجهز و آماده گشته است. شايد هماکنون بخوبي درک کنيد که انگيزهي فيسبوک از پرداخت چنان مبالغ هنگفتي در ازاي سرويسها و شرکتهايي که به ظاهر در آن سطح ارزش نداشتهاند چه بوده است. چنين منطقي ما را براي مواجهه با خريدهاي آيندهي اين کمپاني نيز آماده ميسازد؛ شايد اسپاتيفاي يا حتي تسلا در ليست توجهات فيسبوک باشند.
فيسبوک در حال رشد است؛ از يک نقطهنظر شرکتي، ميتوان گفت فيسبوک با سرعتي فراتر از هر شرکت فناوري ديگر در حال رشد است. با اين وجود باز هم با ظاهر شدن خريد بعدي شاهد اقسام «چرا»هايي خواهيم بود که محتواي اساسي تمامي آنها بيربط بودن فيسبوک با تصاحب جديد است. و کمپاني Facebook Inc همچنان به حرکت نامحسوس خود در زير اين موج سوالات و حيرتزدگيها ادامه ميدهد...
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: فناوری ، ،
برچسبها: